سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به یکى از کسانى که بدو سخنى گفته بود و از مقدار وى بزرگتر مى‏نمود فرمود : ] پر نیاورده پریدى و در خردسالى بانگ در کشیدى . [ و شکیر ، نخست پرهاست که بر پرنده روید ، پیش از آنکه نیرومند و استوار شود ، و سقب شتر خردسال است و شتر بانگ بر نیاورد مگر آنگاه که فحل گردد . ] [نهج البلاغه]
 
جمعه 91 تیر 2 , ساعت 11:6 صبح

 

از معضلاتی که در جامعه ی امروز زیاد داده می شود، همراهی مادران محجبه با دخترانی بی حجاب است. مادری که برای راضی کردن دخترش نسبت به انتخاب مدل لباسش دچار معضل شده است. به همین دلیل از دغدغه های مهم پدر و مادران این است که: چگونه می توانیم فرزندان با عفافی داشته باشیم؟
جواب این سوال را می توان در چندین پست ذکر کرد. و در هر پست به چندین راه کار تربیتی پرداخته می شود.
از عوامل موثر بر فرزند، تفریحات و بازیهای او می باشد. چرا که کودکان در بازی های خود زندگی می کنند.  
پدر و مادر اگر نتوانند بر تفریحات فرزند خود اعم از بازی، موسیقی، سینما و ... فائق بیایند، نمی توانند بر رفتار او تأثیر گذار باشند.
برای توضیح این مسأله باید مقدمه ای عرض کنم:
شما معمولا چه کارهایی را انجام می دهید؟
آیا کارهایی که لازم است؟
کارهایی که نیاز های آینده ی شما را برآورده می کنند؟
یا کارهایی که دوست دارید؟
معمولا انسان ها کارهایی که دوست دارند انجام می دهند. حتی اگر مجبور به انجام کاری غیر دلخواه می شوند، به علت رسیدن به یک نتیجه ی دوست داشتنی است.
ولی چگونه یک کار یا کردار جزء دوست علاقه های شما می شود؟
جواب این سوال کمی از قبلی مشکل تر است. کمتر کسی می تواند جواب این سوال را بدهد.
بگذارید جواب این سوال را اینگونه بدهم: شما هر کاری دلتان بخواهد، انجام می دهید. پس مرکز فرماندهی کردارهای شما، قلب و دل شماست.
ولی ورودی های قلب، چشم و گوش هستند. یعنی اگر بتوانیم چشم و گوش خود را تحت کنترل قرار بدهیم، علاقه ها نیز تحت کنترل است. وقتی علاقه ها و قلب تحت کنترل باشد، کردارها نیز تحت کنترل ما در می آیند.
پس یک رابطه ی ساده بین اینهاست:
رفتارها و کردار، قلب و علاقه ها، چشم و گوش
یا:
چشم و گوش، قلب و علاقه ها، رفتار ها و کردارها

حالا اینها چه ربطی به بحث ما دارند؟
در مثالی این کلام روشن می گردد. فرض کنید ما می خواهیم خط تولید لوازم پلاستیکی راه اندازی کنیم. طبیعتا باید مواد مواد اولیه آن - که نفت می باشد - تهیه کنیم. اگر مواد اولیه ی ما کاغذ یا گوشت باشد، نمی توانیم لوازم پلاستیکی درست کنیم! بلکه مواد اولیه ی آن (که ما به آن ورودی می گوییم) باید متناسب  با  لوازم پلاستیکی (خروجی) باشد.
در مورد انسان نیز قضیه به همین صورت است. یعنی ما نباید بر درب خروجی کارخانه بنشینیم و منتظر کردارهای نیک از فرزند خود باشیم. بلکه باید ورودی صحیح به او بدهیم. اگر جوانی به آهنگ های مروج بی حیایی گوش فرادهد، کم کم بی حیایی جزئی از خواهش ها و علاقه های او می گردد. و طبیعتا باید شاهد بی عفتی در رفتار او باشیم.
حال این سوال پیش می آید: چگونه ورودی های فرزندان خود را کنترل نماییم؟ یعنی می شود موسیقی از گوشی فرزندان ما حذف بشود؟ آیا می شود بازی های جذاب کامپیوتری را کنار بگذارد؟ و ...؟
جواب این سوال در پست بعدی اشاره خواهد شد.


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 
azzahra