جواب این سوال را می توان در چندین پست ذکر کرد. و در هر پست به چندین راه کار تربیتی پرداخته می شود.
گام نخست: پدر و مادرها لطفا رعایت کنند! (توضیح گام را در اینجا بخوانید)
گام دوم: اعتقاد قلبی و التزام عملی والدین به دستورات دینی و ارائه الگویی عملی. (توضیح گام را در اینجا بخوانید)
گام سوم: لطفا به فرزندانتان در مورد حجاب چیزی نگویید! (توضیح گام را در اینجا بخوانید)
همانگونه که قبلا مفصلا ذکر کردیم، در دوره ای که ما در آن زندگی می کنیم، والدین نباید به دنبال یاد گیری مطالب دینی به فرزندان خود باشند. بلکه باید سه صفت در فرزند ایجاد کنند، که این صفت ها موجب واکسینه شدن فرزند در مقابل تبلیغات منفی می گردد. و در نتیجه خود فرزند به دنبال یادگیری دین می باشد.
صفت اول: به فرزند خود شخصیت بدهیم.
شخصیت یعنی هویت مستقل داشتن. یعنی به گونه ای او را تربیت بکنیم، که هر آنچه به او گفته می شود، به دنبال علتی برای درستی آن بگردد. مثلا اگر دوست او بی حیا می باشد، و به فرزند ما هم پیشنهاد بی عفتی می دهد، ناخود آگاه از خود خواهد پرسید: چرا بی عفت باشم؟ چرا با عفت نباشم؟ و خود نوجوان به دنبال چرایی حجاب می رود. در اینجا به علت اینکه فرزند تشنه شده است، و با تلاش خود به دنبال رفع عطش است، نه تنها به هنگام سیرابی لذت می برد، بلکه ارزش تلاش خود را می داند.
جواب این سوال را می توان در چندین پست ذکر کرد. و در هر پست به چندین راه کار تربیتی پرداخته می شود.
گام نخست: پدر و مادرها لطفا رعایت کنند! (توضیح گام را در اینجا بخوانید)
گام دوم: اعتقاد قلبی و التزام عملی والدین به دستورات دینی و ارائه الگویی عملی. (توضیح گام را در اینجا بخوانید)
گام سوم: لطفا به فرزندانتان در مورد حجاب چیزی نگویید!
از اشتباهاتی که والدین در یادگیری آموزه های دینی به فرزندان مرتکب می شوند، این است که: سعی می کنند اطلاعات بیشتری از دین به آنها بدهند. در حالیکه در شرائطی که ما در آن زندگی می کنیم، این روش بدترین روش ممکن می باشد.
چرا این روش بدترین روش ممکن است:
از نظر فرهنگی، هر محیطی می تواند سه قسم باشد:
1- محیط بسته: محیطی که کمترین تعامل با دیگران را دارد، و تنها یک اندیشه به کودک گفته می شود و لذلک هیچ تضادی در آن وجود ندارد. پدر، مادر، مدرسه، محل بازی و ... یک حرف می زنند. همانند روستاهایی که هیچ ارتباطی با خارج از خود ندارند.
2- محیط باز: محیطی که در آن حرفهای مختلفی شنیده می شود و لذلک به آن محیط متضاد گفته می شود.
3- محیط متحرک: اگر محیط متضاد درست هدایت بشوند، و در آن یک اندیشه سر بلند بشود، محیط متحرک نامیده می شود.
ما در زمان محیط باز هستیم. محیطی که در آن همه حرفی از همه کسی گفته می شود. در این جامعه، شما نمیتوانید به فرزند خود اطلاعات بدهید. چرا که ...
چرا که هر چه بیشتر اطلاعات بدهید، احتمال در معرض خطر بودن بیشتر است. چرا که شما تا سن 15 سالگی میتوانید با ابزار محبتی که در دل نوجوان دارید، یا تا سن استقلال اجتماعی او را تحت نظر قرار دهید. ولی بعد از آن نمیتوان او را کنترل کرد.
انسانها وقتی به سن بلوغ می رسند، یک حس مخالفت با محیط پیدا می کنند. در این سن همه چیز را به چالش می کشند و به دنبال حقیقت می گردند. اگر قبل از رسیدن به سن بلوغ تنها اطلاعات بدهیم، موجب می شود بعد از رسیدن به سن بلوغ، فرزند به دنبال دیگر گفتارها و نگرش ها می شود. و با ایجاد چند شبهه و جایگزین کردن کلمات زیبا در ذهن نوجوان، تمام آنچه شما بافته اید، می گسلد. و از آنجا که نوجوان به دنبال حرفهای جدید است نه تکراری، و از کودکی آموزه های دینی را آموخته است دیگر به خود فرصت بازگشت دوباره و خواندن یا شنیدن کلام دین را نمی دهد. بلکه به دنبال کلمات جدید دیگری می گردد.
حال در این دنیایی که از آن به محیط باز تعبیر می کنیم، باید چه بکنیم؟
ما میتوانیم با ایجاد سه روحیه در فرزندانمان، آنها را در مقابل اندیشه های غلط واکسینه بکنیم.
اول: دادن شخصیت به فرزند. دوم: دادن حریت به فرزند. سوم: دادن روحیه ی تفکر به فرزند.
توضیح هر روحیه در پستهای بعدی داده می شود. و هر پست دوشنبه شبها (همزمان با برنامه نود!) گذاشته می شود.
از معضلاتی که در جامعه ی امروز زیاد داده می شود، همراهی مادران محجبه با دخترانی بی حجاب است. مادری که برای راضی کردن دخترش نسبت به انتخاب مدل لباسش دچار معضل شده است. به همین دلیل از دغدغه های مهم پدر و مادران این است که: چگونه می توانیم فرزندان با عفافی داشته باشیم؟
جواب این سوال را می توان در چندین پست ذکر کرد. و در هر پست به چندین راه کار تربیتی پرداخته می شود.
گام نخست: پدر و مادرها لطفا رعایت کنند! (توضیح گام را در اینجا بخوانید)
گام دوم: اعتقاد قلبی و التزام عملی والدین به دستورات دینی و ارائه الگویی عملی.
با بیان گام نخست این سوال پیش می آید که: بسیاری از خانواده های با عفاف از داشتن فرزندان بی عفت رنج می برند. آنها انسانهای با عفتی هستند ولی دختران و پسران خانواده از عفت مطلوبی برخوردار نیستند.
اگر بخواهیم خلاصه بگوییم: والدین- تا آنجا که می توانند - آنگونه که می گویند، عمل کنند. و شعار و عمل آنها یکسان باشد.
این گام را در دو بخش می توان مورد بررسی قرار داد:
بخش اول: فرزندان تنها در صورتی از پدر و مادر خود کپی برداری می کنند که پدر و مادر به آنها حس خوبی بدهد. مادری که حجاب برتر دارد ولی اخلاق برتر ندارد، نمی تواند الگوی خوبی برای دختر خود ایجاد بکند. پدری که در کلام خود با نامحرم رعایت عفت می کند ولی در برخورد با پسر خود رعایت اخلاق نمی کند، هیچ گاه اسوه ی پسر خود قرار نمی گیرند.
بخش دوم: اصلی ترین ریشه بی عفتی، خود نمایی است. اگر پدر و مادری به دنبال خود نمایی هستند، طبیعتا فرزندانی خودنما خواهند داشت.
اگر پدر و مادر به دنبال تجمل گرایی، فخر فروشی نسبت به مقام و ثروت و موقعیت اجتماعی خود هستند، طبیعتا فرزندان خودنمایی خواهند داشت. آنها هم از طرق مختلفی من جمله خود آرایی به خود نمایی می پردازند.
جواب این سوال را می توان در چندین پست ذکر کرد. و در هر پست به چندین راه کار تربیتی پرداخته می شود.
گام نخست: پدر و مادرها لطفا رعایت کنند!
پدران و مادرانی که در ارتباط با غیر همجنس از وقار و حیای لازمی برخوردارند، نحوه ارتباط سالم و مؤثر با غیر همجنس را به فرزندان خود آموزش می دهند.
جالب است بدانید برخی از کارشناسان و روانشناسان علوم تربیتی معتقدند 75 درصد یادگیری های فرزندان از راه چشم و 25 درصد از طریق حواس دیگر صورت می گیرد!
به همین دلیل اولین قدم رعایت عفاف توسط پدر و مادر می باشد.
بعد از این قدم، شما مهمترین قدم را برداشته اید. قدمی برای اینکه بچه های خود را زیر سر داشته باشید و راحت بخوابید!
قسمت اول: خداوند دو زن را در قرآن به عنوان نمونه برای همه ی مردان و زنان مؤمن مثال زده است: 1- آسیه، همسر فرعون. 2- مریم، بنت عمران.
مریم، مادر عیسی علیها السلام در عبادت معروف بود و آسیه همسر فرعون در ترک عبادت!
حضرت آسیه سلام الله علیها در شرائطی زندگی می کردند که اجازه ی عبادت را نداشتند. ولی به علت اینکه در آن شرائط خاص، ایمان به خدا را از دست نداد، خداوند او را به عنوان نمونه ای برای مومنین مثال زده است.
قسمت دوم: به نظر شما کدام انسان برتر است: کسی که در جامعه ای زندگی می کند که اکثریت زنان با حجاب هستند، و او نیز حجاب خود را رعایت می کند.
و کسی که تلویزیون، رادیو، اینترنت، ماهواره، داستان، رمان، سخنرانی ها، پدر، مادر، خاله، عمه، دختر خاله، دختر عمه، استاد و ... زن با شخصیت را زنی بی حجاب و بی عفاف می داند. ولی همه ی شبهه ها و همه ی فرعون ها را کنار می زند، و عفاف خود را رعایت می کند.
من فکر می کنم نقش یک دختر با عفاف در دنیای امروزین دقیقا همانند عکس زیر است. درست است کاری که می کند - در نزد ما - به مخفی شدن چند تار مو خلاصه می شود، ولی به علت آن ریشه ی فکری قوی - که پشت این عمل به ظاهر ساده دارد - ارزشمند است.