آموزش پیرایش مردانه اورجینال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <      1   2      
 
+ داريوش 
چرا توي ادامه مطلب نبردي؟!

اولشم که من نفهميدم
+ بنده خدا 

سلام مجدد

برخي عبارات شما را نقل کرده و عرايضي درباره‌اش تقديم مي‌کنم

[با مراجعه به کتاب بحار الانوار، تقريبا تمامي احاديثي که ما انت و ذاک قد اغناک الله عنها در آن وجود داشت به صورت استفهام توبيخي آمده بود و امام عليه السلام به دنبال توبيخ کردن مخاطب به علت کلام يا فعل اشتباه او بوده است]

عبارت «ما انت و ذاک قد اغناک الله عنها» مطلقاً در بحار وجود ندارد. اما عبارت «ما انت و ذاک» حدود بيست مورد (در کل110جلد) به چشم ميخورد که هيچکدام «به خودي خود» دلالتي بر نفي يا نهي ندارد. برخي از آن موارد در کنار قرينه‌اي مانند «يا احمق» و امثال آن، معناي توبيخي پيدا مي‌کنند که طبعاً با وجود قرينه، منظور نيز واضح است و بحثي نيست اما اينکه خود «ما انت و ذاک» به خودي خود، دلالت بر انکار داشته باشد اول کلام است.

[شايان ذکر است که اذا جاء الاحتمال، منظور احتمال عقلائي باشد نه هر احتمالي. در غير اين صورت هيچ گاه نمي توان به ظهور روايات استدلال کرد]

اگر روايت را ظاهر در اين معنا مي‌ديدم که آنطور عرض نمي‌کردم. عرض من از اين جهت بود که اين تعبير «ما انت و ذاک» از آنجا که استعمالات مختلفه دارد لذا ظهوري نسبت به يکي از معاني منعقد نميشود و نياز به قرينه داريم. کما اينکه در فارسي نيز وقتي به کسي که درباره موضوعي پرسش کرده مي‌گوييم «اين موضوع به شما چه ربطي دارد؟» گاه در مقام انکار هستيم و چنين ميگوييم و گاه هم واقعاً سؤال داريم و اگر جواب قانع‌کننده بگيريم بسا که کلي توضيح هم به او بدهيم!

[اگر شما همين مقدار از دلالت روايت را هم قبول کنيد، کافيست. چرا که نه تنها قائل به عدم استحباب شده ايد بلکه قائل به کراهت اين عمل نزد شارع داريد]

دلالت مزبور، فرضي بود نه قطعي. يعني «چنانچه» و «اگر» ثابت شد استفهام فوق، انکاري بوده است و ضرورتي به حمل بر جهات ثانويه مثل تقيه نديديم آن‌گاه خواهيم گفت مستفاد از روايت، کراهت است. البته همانطور که اشاره کوچکي کردم کراهت براي چه کسي؟ هر مرد متأهلي ولو از اين جهت که يک زن دارد؟ يا مردي که مثل ابن يقطين آن‌قدر همسر دائمه و کنيز دارد که واقعاً مي‌توان گفت بي‌نياز است؟ مفهوم بي‌نياز نسبت به تعريف ما از نياز مي‌تواند مصاديق مختلفي داشته باشد

[حضرت فرمودند: تو را به اين کار چکار؟! ولي حالا که مي گويي: إنما أردت أن أعلمها فقط مي خواهم بدانم، مطلب اين گونه است]

بله مطلب اين گونه است و ضمناً عيش و حالش هم به کثرتش است جناب ابن يقطين! آيا اين طرز گرا دادن به وجه تلذذ، مناسب مقام تبيين يک مکروه است؟! آيا درست است که امام مثلاً بفرمايد وطي در دبر نکن که مکروه است و خدا را خوش نمي‌آيد اما کلاً بدانيد خيلي مزه دارد و حال مي‌دهد؟!!

وقتي ابن يقطين، خود را داخل در سايرين مي‌نمايد و با تعبير «متکلم» مع الغير سؤال مي‌کند (نزيدها) آيا مناسب نيست امام، تفصيلي دهد و بفرمايد (مثلاً) اما انت فلا و لکن غيرک بلي!؟ (کاري که برخي مسأله‌گوهاي فهيم در مقابل سائلين زيرک انجام مي‌دهند!) پس چرا چنين نميکند؟ همين عدم تفصيل، نوعي تقرير است به اينکه امام، ابن يقطين را داخل در آن جماعت ديده و مانعي براي تعميم حکم و تقرير کيفيت سؤال او نديده است.

[دليلي بر تقيه بودن نيست]

بدواً دليلي نيست و فقط يک سابقه ذهني داريم که حال و روز ابن يقطين، انسب بوده به تقيه. همين! و به قول شما اين دليل نمي‌شود. اما آنچه که موجب ميشود ما به تقيه‌اي بودن روايت متمايل شويم چيز ديگري است. همان که خود شما در صدر نوشته‌تان گفتيد: «يکي از راههاي شناخت کلام اهل‌بيت عصمت وطهارت عليهم السلام اين است که با مراجعه به بقيه ي احاديث، معني اين حديث هم فهميده مي شود»

روايات متعددي داريم که بالاطلاق يا بالعموم يا بالتنصيص دلالت دارد بر استحباب يا اباحه متعه متأهل. اگر مصرّ باشيم که روايت ابن يقطين، استفهام انکاري است و انکارش هم توبيخ است به جهت تأهل او و... بايد آن همه روايات را به دور بيندازيم يا به مسلخ تأويل بريم ولي اگر آن اصرار را نداشته باشيم مي‌توانيم «الجمع مهما امکن» کنيم که فرموده‌اند «اولي من الطرح» است و با در نظر گرفتن شواهد تاريخي، اين روايت را با تأويلي سهل و ممتنع، حمل بر تقيه‌اي بودن نماييم.

اينطوري همه روايات را با هم داريم و محذور خاصي ايجاد نمي‌شود. به عبارتي حکم بر تقيه‌اي بودن اين روايت، به علت اضطرار است که ما از جهت تعادل و تراجيح اصولي ناگزير از آن هستيم تا مجبور به کنارنهادن بخشي از تعاليم قطعي و احاديث معتبر معصومين عليهم‌السلام نشويم

[اگر شما بخواهيد به فقره اي از حديث جامعه کبيره استناد بکنيد؛ بايد همه ي آن را بياوريد؟!]

خير! مگر آن فقره، ابهامي داشته باشد که نياز باشد قبل و بعدش را هم ديد و در مجموع فهميد معنا دقيقا چيست. البته به حسن نيت و امانت شما خدشه‌اي وارد نمي‌کنم و منظورم از سانسورچيان، کساني بود که با تعمد، آن قسمت دوم را مي‌بلعند!

در پايان بازهم عرض مي‌کنم کل آنچه نوشتم قابل نقد و بررسي است.

ياعلي

پاسخ

سلام. در ابتدا به علت حوصله اي که کرديد و جواب داديد بسيار ممنون مي باشم. قبل از هر چيز بنده به دنبال اثبات اصل محدوديت براي ازدواج موقت هستم، نه به دنبال حرمت ازدواج موقت براي متاهل. کما اينکه با مراجعه به پست مشهود مي باشد. اگر چه شما به صورت کلي مي فرماييد: (مخالفين متعه کردن متاهلين) وليکن خواستم موضعم مشخص باشد.همچنين در مورد ما انت و ذاک قد اغناک الله عنها در بحار، در تايپ اشتباه کردم. منظورم همان مانت و ذاک بوده است، که بايد ببخشيد. اما در مورد اينکه بقيه ي موارد قرينه براي اينجا نمي شود: قبلاهم توضيح داده شد، در فقه الحديث يکي از مواردي که هست، همين است که ببينيم بقيه جاهايي که قرينه است، منظور اهل بيت از ما انت و ذاک چيست، جايي که قرينه نيست بر همان حمل کنيم. اگر چه در همين جا هم قرينه وجود دارد. امام عليه السلام به دنبال اين نيست که بپرسند: خوب حالا چطور شده که به فکر متعه کردن افتاده اي؟!!! اين احتمال، احتمالي غير عقلائي است. در مورد مثالي که زديد به بيان حرمت وطي دبر و بعد تعريف از ان بکنيم، بايد عرض شود: مثالتان ربطي به بحث ندارد. بنده از کلام حضرت اينگونه استفاده مي کنم: خدا که تو را از متعه کردن بي نياز کرده است، چرا ميخواهي متعه انجام بدهي؟ ولي اگر تنها مي خواهي بداني، و به دنبال عمل نيستي، هي في کتاب علي و کثرت در آن مشکلي ندارد، بلکه لذتش به کثرت آن است. در مورد (نزيدها) بايد خدمتتون عرض کنم: منظور شيعيان هستند. کما اينکه خود شما در صورتي که روايت را بر تقيه حمل کنيد، قطعا نمي گوييد: حضرت در ابتدا فرمودند: با شرائط تو - که در تقيه هستي - نمي تواني انجام دهيد. اما حالا که مي خواهي زياد ازدواج موقت انجام بدهي، هل يطيبه الا ذاک؟ ظاهر متکلم مع الغير بودن در اينجا منظور شيعيان هستند. همچنين در مورد معارض بودن روايت علي بن يقطين - بر فرض ظهوري که بنده استفاده کرده ام- و روايات مصر بر متعه متاهل، بايد گفته شود: در صورتي اين روايات معارض هستند که حضرت نهي تحريمي از متعه ي متاهل کرده باشند. در حاليکه اينگونه نيست. بلکه ادعاء بنده نهي تحريمي يا کراهتي از متعه ي کسي که بي نياز از متعه است کرده اند. باز هم از وقتي که گذاشتيد تشکر مي کنم. ببخشيد دير جواب شما را دادم. واقعا لحظه شماري مي کردم، هر چه زودتر برسم و مطلب شما را بخوانم و جواب شما را بدهم. التماس دعا
 <      1   2