سلام
آنها که چنين اشکالاتي ميکنند فقط نظرشان به واقعيت خارجي/تکويني نيست که من و شماي نوعي يک جواب تحليلي/تاريخي بدهيم و تمام. آنها نوعاً نظر دارند به دستمايه کردن تحولات تاريخي براي تغيير حکم الله
اگر کسي مثلاً بگويد «بيدارشدن براي نماز صبح خيلي سخت است» و شما جواب بدهيد «الآن به علت اختراع برق و بيداري عموم تا نيمههاي شب، بيداري صبح سخت است وگرنه در زمان ائمه(ع) که مردم اول شب ميخوابيدند آنقدر هم سخت نبود» مخاطبتان تنها درصورتي اين جواب را ميپذيرد که اشکالش منحصراً درباره واقعيت تکويني و تاريخي قضيه باشد اما اگر بخواهد آن اشکال «سختي بيداري صبح» را دستمايه اين مدعا کند که «پس امروزه با لحاظ مقتضيات زمان و مکان بايد نماز صبح را لغو نمود» آن جواب شما براي او کافي نيست.
کسي که ميگويد حال چگونه اهل بيت...؟ را بايد نسبت به اصل قضايا و مفهوم تعبد و بندگي و مفهوم حلال و حرام و چيزهايي از اين دست توجيه نمود نه که بگوييم در زمان اهل بيت فلانطور بوده پس مشکلي نداشته. فردا اگر اين مخاطب با روايت فسطاط (وسائل جلد2 ص237 باب29 از ابواب جنابت) مواجه شد چه خواهيم گفت؟ چطور توجيه خواهيم کرد که امام(ع) با کنيز خود نزديکي کرد و همسر دائمش آنطور بر آشفته شد که...؟ آيا بازهم خواهيم گفت آن موقع اين کارها عرفاً مشکلي نداشته؟
به نظر ميرسد شترسواري دولا دولا نميشود و ما نيز نبايد تلاشمان مصروف اينگونه توجيهات باشد که فرمود «و لن ترضي عنک اليهود و لا النصاري حتي تتبع ملتهم» و فرمود «لم تحرم ما احل الله لک تبتغي مرضات ازواجک» و...
مثلاً همين کامنتگذاراني که عباراتي مثل «چون همسر اول نميپذيره موجب خرابي کانون خانواده ميشه» در سر دارند را بجاي سرگرم کردن با توجيهاتي آنچناني بهتر است با مفهوم شيطاني حسادت و قبح آن آشنا کنيم و اينکه قرار نيست خداوند احکام خود را با ميل شيطاني ما بالا و پايين کند و...