سلام. اتفاقا يکي از مطالبي که مرا به نوشتن اين پست وا داشت خوندن وبلاگ شما بود. وبلاگ خوبي داريد. ان شاء الله که در کارتون موفق باشيد. به هر حال تو اين کار خط شکن ميخاد. ولي نبايد افراط و تفريط کرد. اگر در زماني اهل بيت عصمت و طهارت جهت از بين بردن حرمت قطعي متعه، کلماتي را مي فرمايند، بايد بقيه ي زمانها را هم بررسي کنيم. همان طور که فرموديد: بايد همه روايات بررسي بشوند. در مورد فقط و فقط 5 حديث است، هم بايد بهتون بگم که : خبر واحد، قادر به تخصيص نص قرآن است، چه برسد به خبر متواتر!!!لازم به ذکر است که بنده در حدي بسيار کم، توان مراجعه به روايات و علم رجال و درايه را دارم. در مورد احاديث باب 5 وسائل الشيعه همه ي احاديث را خواندم. خوب بسياري از اين روايات ضعيف بود. وليکن حديث علي بن يقطين صحيحه است. - همانطور که خودتون هم در بحثتون بهش پرداختيد- . اگر تقيه صادر شده است حضرت عليه السلام براي حکم تعليل ذکر نمي فرمودند. همانطور که در احاديثي که تقيه صادر شده است به حد اقل کلام اکتفا مي کنند نه اينکه تعليل براي حکمي که تقيه صادر شده است بيان بفرمايند. اين بحث بحث تخصصيه خودمونه. اگر از باب تعبد و اينکه چرا مراجع به اين روايت فتوا نداده اند و ... وارد بشويد، در اين رابطه ميتوانيد به دست نوشته هاي شهيد مطهري مراجعه بکنيد. و يا به نظريات آيت الله صانعي. به هر حال ايشان زماني به عنوان يکي از علماء مطرح بوده اند. و همين يک مورد براي از بين بردن دليل شما - مراجع بدان فتوا نداده اند- کافي است. خوشحال ميشم نظرتونو بشنوم. موفق باشيد