ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
براي خوب بودن و خوبي کردن هزار و يک دليل وجود داره.لازم نيست دين به شما چيزي گفته باشه همونطور که توي همين ايران کسي که قتلي انجام ميده يا تجاوزي ميکنه يا کار خلاف ديگه اي مسلمونه.اون ميدونه اون دنيا حسابشو ميرسن پس چرا دزدي ميکنه؟چرا آدم ميکشه؟وجدان،انسانيت،منطق،تعميم خوبي، و... دلايل ديگري هستند که باعث خوبي و خوبي کردن ميشن.چند نمونه روحاني ميخواهيد مثال بزنم که گناهان بزرگي از اونها سر زده؟آيا اون نميدونه اون دنيايي هست؟ پس خوبي و بدي کردن بعضي وقتها به ذات طرف و يا چيزهاي ديگه بر ميگرده.
راجع به مطلب دومي که فرموديد بايد عرض کنم هميشه چيزهايي که دوست داريم اتفاق نميافته.در همين دنيا اونقدر تبعيض هست که ما دوست نداريم ولي هست
حقيقت رو نبايد با چيزهايي که دوست داريم قاطي کنيم.
پاسخ

سلام. خيلي از ما ها ميدونيم چيپس برامون ضرر داره، ولي مي خوريم. چرا؟ چون واقعا نمي دونيم. شايد بگوييد: اين تضاد داره. جواب: نه تضاد نداره. شما مي دانيد چيپس ضرر داره ولي اين را هم مي دانيد خوردن چيپس لذت دارد. و علم به لذت چيپس، علم حضوري است (علمي است که در رگ و خون شما جريان دارد و بدان يقين قلبي داريد) ولي علم به ضرر داشتن چيپس مال آينده است، و لذلک براي شما اهميت ندارد. آن کسي هم که ميداند قيامت هست و اشتباه مي کند، واقعا يقين به آمدن قيامت ندارد که کار اشتباهي مي کند. و لذلک اهل بيت عصمت و طهارت که اشتباه نمي کردند، به خاطر مجبور بودن نبوده است. به خاطر اين بوده است که از کودکي به اينها تعليم داده ميشد: که خدايي وجود دارد که کار بي حکمت نمي کند، و اگر معاد نباشد، اين دنيا بيهوده است. پس بايد معادي باشد. و آنها يقين به معاد پيدا مي کردند و اشتباه نمي کردند. در مورد وجدان، انسانيت، منطق، تعميم خوبي هم جاي شک و شبهه است. من (به عنوان کسي که هيچ ديني قبول ندارم) ميتوانم بگويم: وجدان و انسانيت يک امر توهمي زاده کساني است که مي خواهند ما هر کار مي خواهيم، نکنيم. اگر انسانها وجدان دارند و اين وجدان آنها را از کار بد دور مي کند، پس به نظر شما وجدان در قاتلين وجود ندارد؟ در قاچاقچي وجود ندارد؟ منطق هم قابل قبول نيست. به چه منطقي من حق ندارم، جنسي که آن طرف 100 دلار مي فروشند، در ايران 200 دلار بخرم؟ آن اقتصادي که پولش در جيب من نرود و در جيب ايراني ديگر برود به چه درد مي خورد. تعميم خوبي که از همه جالب تر است. خوبي يعني چه؟ خوبي به نظر من که هيچ ديني ندارم، يعني آنچه براي من خوب است. پس ببينيد بدين صورت مي توان منکر همه چيز شد. فقط هر شادي که من از آن لذت ببرم، خوبي است. اگر شادي در اين باشد که من جنس قاچاق بخرم، قاچاق مي خرم. و اگر شادي را در شاد کردن ديگران ببينم، ديگران را شاد مي کنم. اگر بدانيم (به علم حضوري) جزاء شاد کردن ديگران را در دنياي ديگر ميينيم، محرک قويتري نسبت به محرکهايي که شما فرموديد، نيست؟ (اگر چه به نظر من اعتقاد به معاد يک نياز است نه محرک قويتر، ولي به نظر شما اعتقاد واقعي به قيامت محرک قويتري نيست؟)