ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ بنده خدا 

سلام

در مورد تزاحم، وقتي قبول کنيد که مسأله از باب تزاحم است ديگر تأکيد بر بيان مکرر آن را نمي‌توانيد توجيه کنيد چرا که تزاحم، يک حالت استثناء و خلاف قاعده است و در حاشيه مي‌باشد. پررنگ کردن حاشيه و غلبه آن بر متن، نه عقلايي است و نه با سياق بيان فقاهتي تناسب دارد. لابد از فردا هرکسي احکام نماز را مي‌گويد بايد تمام محتملات تزاحميه آن را هم ذکر کند و مسأله کلت و هزاران مسأله مشابه آن را وارد احکام نماز نمايد!

اگر کسي واقعاً درد دين دارد و مسأله‌اش شخصي و نفساني نيست در همه موارد وقتي حکمي را گفت تزاحماتش را هم مي‌گويد و يا در همه جا ترک مي‌کند. نه که در اغلب موارد به بيان حکم اوليه و عادي بپردازد اما در يک مورد خاص مداماً روي حالت تزاحمش تأکيد کند. طوري که مخاطبين خود را به اين شک بيندازد که شايد نفع شخصي او مطرح است که اينقدر اين حاشيه، مهم شده برخلاف ساير موارد!

درباره اينکه «نبايد متعه به صورتي انجام بگيرد که هنجارهاي جامعه را بشکند» بايد عرض کرد متعه، هميشه هنجارهاي جامعه را مي‌شکند. هميشه يا لااقل در اغلب موارد، چرا که عرف جامعه، آن را ناپسند مي‌داند و حتي موافقين سرسخت متعه نيز جرأت بيان علني آن را ندارند. پس اگر براي ما هنجارها مطرح است کلاً از اساس بايد متعه را برداريم. اتفاقاً در برخي نقلها که اهل تسنن در اين باره دارند اشاره‌هايي هست به اينکه متعه چون خلاف هنجارهاست پس فلان و بهمان است! يعني مشکل آنها دقيقاً همين هنجارشکني اصل اين نهاده شرعي است.

ولي اگر قبول کنيم که ناهنجاري اصل متعه هيچ اهميتي ندارد و آنچه که مهم است نظر شارع است و نه نظر عوام، آن‌گاه ديگر اهميتي به استنکار عمومي اصل متعه نمي‌دهيم و همه مصاديق آن را لفظاً و عملاً ترويج مي‌نماييم مگر در مواردي که حقيقتاً موضع‌العورة و ناامن باشد. خطر لو رفتن و استنکار عوام را در پي داشته باشد. به عبارتي همان که عرض کردم: رعايت جهات امنيتي و...

بهرحال موضع‌العورة را هرچه تفسير کنيم نمي‌توانيم طوري آن را وسيع بگيريم که شامل اغلب موارد شود. به قول اصوليون «تخصيص اکثر، مستهجن است»

موفق باشيد

پاسخ

سلام. لازم به ذکر است با برچسب زدن و هيايو راه انداختن هيچ مطلب علمي ثابت نمي شود. نه اينکه من هياهو و ... بلد نيستم. بلکه نميخواهم در اين مساله از آن استفاده بکنم. کاري که شما چندين مرتبه انجام داديد. البته بنده قصد تذکر نداشتم، وليکن از باب اينکه اين قبيل برخوردها در مباحثه با کسي که از دين هيچ آشنايي ندارد، مضر مي باشد، تذکر دادم. اگر شما سوالات و جوابهايي که رد و بدل شده است را دوباره بخوانيد، خواهيد ديد چه کسي به دنبال مسائل شخصي و نفساني بود، و از اول تا به آخر به دنبال تحميل نظر خود بر روايت بود و به هيچ عنوان کوتاه نمي آمد. در ادامه بايد گفته شود: اولا اگر شما پست را دو باره بخوانيد بيشتر به ثواب آن پرداخته شده است، ليکن کسانيکه با عينکي پيش ساخته به مطلب نگاه بکنند، اينگونه حکم مي کنند. و الا مطلب روشن است. ثانيا در اين مطلب شما تناقض وجود دارد، که با خواندن دوباره سه پاراگراف آخر به اين تناقض پي خواهيد برد. به هر حال موضع العوره را به چه معنايي ترجمه مي کنيد؟ اينکه شما از طرفي استنکار جامعه و زشت پنداشتن جامعه در اجراء احکام الهي هيچ تاثيري ندارد و فرموديد: هيچ اهميتي به استنکار عمومي اصل متعه نمي دهيم. ولي چند خط پايين تر فرموديد: مگر در مواردي که حقيقتا موضع العوره و نا امن باشد. خطر لو رفتن و استنکار عوام را در پي داشته باشد!!! با تشکر