سلام
بله خدمت ايشان ارادت داريم و بارها از درسشان بهرهمند شدهايم. البته مباني ايشان در علم رجال، از مباني سهلگيرانه محسوب ميشود و بسياري افراد ضعيف يا مضطربالحديث يا مختلففيه را ايشان تحت عنوان «والتحقيق أنه ثقة» وارد ثقات ميکنند مانند محمد بن سنان (در روايت اول) و سهل بن زياد (در روايت دوم)
اين درحالي است که برخي پرورشيافتگان مکتب رجالي نجف و شاگردان مرحوم آقاي خويي، مباني سختگيرانهاي دارند و با کوچکترين نقطهضعفي در راوي، روايتش را غير قابل استناد (جهت اثبات) ميشمارند و فقط به عنوان «مؤيد» استفاده ميکنند. البته اينکه کدام مبنا درستتر است و نتايجش علميتر، بحثي است مفصل و در جاي خود بايد طرح شود.
و اما از حيث دلالت، روايت دوم به صراحت به ماده «خوف» اشاره کرده و معلوم است که درباره تقيه است. حاصل کلام اينکه امام عليهالسلام ميفرمايد شما چون زياد نزد من ميآييد، اينجا به عنوان اصحاب جعفر شناخته ميشويد پس مادام که در اين شهر هستيد دنبال متعه نرويد چون اگر بازداشت شويد آبروي من ميرود. به عبارتي، مثل همان قضيه کلت و نماز است که مثال عرض کردم. آنجا خوف قتل است و اينجا خوف بازداشت و... و وقتي خوف بازداشت و آبروريزي عمومي از معصوم زمان باشد مستحب را بايد ترک نمود.
روايت اول نيز به درجه خفيفتري به همين موضوع اشعار دارد. تعبير «موضع العورة» يعني جاييکه موضع خطر و ناامن است. در اين جا از متعه منع ميشود مبادا آبروريزي از «صالحي إخوانه» شده و وجهه شيعيان و برادران ايماني، نزد عوام مخدوش گردد. پس روايت، به پنهانکاري و رعايت جهات امنيتي در امر متعه دلالت ميکند.
ياعلي