سلام
ابتدا ممنونم که روي مطلب من نظرتون صادقانه نوشتيد.
از اينکه دارم خيلي سريع روي مطلبتون نظر ميدم تعجب نکنيد. اين مطلب استيو جابز رو قبلا خوندم و همين طور روي اين آيه هم فکر کردم قبلا. ما يک مشکل داريم. مي دونيد چي؟ اينکه وقتي سايرين کاري رو انجام ميدن و درست از آب درمياد تلاش مي کنيم مصداقي در قرآن و يا احاديث و يا مبنايي فقهي براي اون پيدا کنيم و بعد فاتحانه اعلام کنيم قبلا قرآن گفته بود يا فقه خودمون هم ... مشکل در فقه نيست مشکل در قران هم نيست. مشکل در نگاه ما به قرآن و فقه و نگاه سطحي ماست که وقتي نگاه عميق بقيه رو بي توجه به قرآن و فقه مي بينيم به نگاه سطحي خود پي مي بريم و اين نگاه خودمون رو ابراز نمي کنيم بلکه با اعلام اينکه در مفاهيم ما هم اين نگاه وجود داشته نگاه سطحي خودمون رو سعي مي کنيم انکار کنيم و يا ازش چشم بپوشيم. اما اين آيه مفهومي کلي هست و قابل اعمال بر مصاديق متعدد. اونچه براي من جالب بود اين نگاه شما بود و رابطه اي که بين اين ايه و خاطره جابز برقرار کرده بوديد. نشان از دقت شما داره و همچنين نشان از مانوس بودنتون با آيات قرآن و مرور شدن مرتبشون در ذهنتون که باعث شده با خوندن اون خاطره اين آيه به ذهنتون بياد. خوشحال ميشم باز هم شما رو در تبصره ببينم. موفق و پايدار باشيد.