درب کنسرو بازکن برقی

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ بنده خدا 

سلام

درباره تفاوت سطح ايمان و فهم ديني مردمان، مطلب آن قدر روشن هست که نياز به ذکر کردن مثالهاي بي‌ارتباط نباشد. بله قبول دارم مردم سطح‌شان متفاوت است و بنده اتفاقاً با نظر به همين سطح متفاوت، آن حرف را زدم.

منظور اينکه در بين چنين مردماني با اين سطوح مختلف فکري، استناد دادن به تحليلهاي عامه‌پسند براي هر دو گروه جامعه (هم عوام و هم خواص) مضرّ است.

از اين جهت که خواص، چنين تحليلهايي را قبول نکرده و در ذهن خود، به آن سخنان اشکالات فراواني وارد مي‌بينند لذا اساس دين براي‌شان زير سؤال مي‌رود (چرا که فکر مي‌کنند ساير مباني کلامي ديني نيز همينقدر آبکي است) و عوام نيز گرچه اين تحليلات را مي‌پذيرند اما بالاخره تا ابد که قرار نيست در عوامي بمانند پس بعد از مدتي که کمي چشم و گوششان باز شد و با مسائل جديد مواجه شدند در تحليل آن مسائل در مي‌مانند و باز دوباره آنچه از دست مي‌رود دين‌شان است.

اگر از اول گفته شود اين احکام الله است و اگر شما بنده الله هستي عمل کن وگرنه هرطور دلت خواست، اين حرف هيچگاه نقض نميشود چون اساساً نقض‌بردار نيست. از اول تا آخر، تکليفش معلوم است و انتخابي مي‌باشد. اما آن نحو سخنان در گذر زمان مسأله‌ساز مي‌شوند.

بنده در دوستان و آشنايان، برخي موارد را بعينه ديده‌ام که مثلاً کسي، با اين نحو سخنان دلنشين و ابتداءاً شيرين، جذب دين شده و مدتي دينداري کرده اما بعد که مسأله به شکل ديگري شده نتوانسته آن توجيه را ادامه دهد لذا دوباره برگشته سر جاي اول!

يک نمونه‌اش دختري که مداماً در گوشش خواندند «حجاب براي حفظ عزت و کرامت توست» او هم با خوش‌خيالي اين را گرفت و باحجاب شد اما بعداً که در برخي اماکن بابت حجابش توهين شنيد و عزت و کرامتش له شد حجاب را کنار گذاشت چون فکر ميکرد فلسفه حجاب نقض شده و استدلال اسلام، باطل گشته و... اين است همان ناکجاها که در کامنت قبلي عرض کردم

بهرحال اصراري ندارم و تذکراً عرض کردم و اختيار و مسؤوليت شرعي قضيه با خودتان و اما درباره مطلب دوم، خوب است يکبار ديگر همين کتاب علل‌الشرائع را با دقت بيشتري مطالعه بفرماييد. اولاً عمده مطالب آن، ربطي به فلسفه احکام ندارد. بلکه درباره علت خلقت گربه و علت اينکه حضرت ادريس(ع) نامش ادريس شده و علت تمناي مرگ از سوي حضرت ابراهيم(ع) نکاتي بيان داشته است. ثانياً آن مواردي که به احکام پرداخته نيز مشکلات سندي و دلالي فراواني دارد که استناد به آن را مشکل مي‌کند. بيان آن اشکالات، در گنجايش اينجا نيست اما بسته به پاسخي که به اين عرايض ميدهيد شايد لازم شد اندکي از آن اشکالات، قلمي گردد

ياعلي

پاسخ

سلام. دليل اول شما تکرار مطالب قبلي شما بود. و دليل دوم اخص از مدعاست. شما فرموديد: نقل اين مطالب باعث سست ايماني و ... مي شود. بنده کتاب علل الشرايع رابه عنوان جواب نقضي آوردم. شما بعضي از اين روايات علل الشرايع را ضعيف پنداشتيد، ولي آيا همه ي رواياتي که در باب علل وجوب يا حرمت چيزي آمده است، ضعيف مي پنداريد؟