چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
   1   2      >
 
+ امير 
ازدواج موقت هيچ دردي رو از جامعه و جوونا دوا نميکنه جز اينکه آمار فساد
فساد رو بالا ميبره و جامعه رو به لجن ميکشه،مضراتي که با ازدواج موقت به وجود خواهد آمد به قدري زياد هستش که با چيزهاي ديگه محال ممکنه که درست بشه.خودتون متوجه هستين چه بلاي خانمان سوزيه براي جامعه اسلامي ايران من حتم دارم تمام کساني که سنگ ازدواج موقت رو به سينه ميزنند،همشون مزدور استعمارن و ميخوان جووناي جامعه ايران رو به فلاکت برسونن . اما ما هيچوقت اجازه انجام چنين کاري را نخواهيم داد تا چنين عمل قبيحي رو قانوني کنن...
خود ارضا يي بهترين راه،کوتاهترين راه،کم هزينه ترين راه،آسوده ترين راه و کم خطرترين راهه و جامعه رو مثل ازدواج موقت به فساد نميکشونه تا وقتي که شرايط ازدواج براي جوونا فراهم بشه و به مقصودشان برسند البته اگه افراط در اون پيش نياد و روي اصول ونظم انجام بگيره
ازدواج موقت باعث ميشه که احساسات پاک دخترها بازيچه قرار بگيره و جامعه رو به قعر انحطاط ببره ازتون عاجزانه تمنا ميکنم با يه خود ارضايي ساده جلوي همچين عمل خانمان بر اندازي رو بگيرين و افکار شوم استعمار رو نابود کنين
ما همه از نظر جامعه شناسي بايد به فکر ساختن جامعه اي پاک و سالم باشيم نه به فکر خواسته هاي شخصي مون ...
خودارضايي کليد حل مشکل جامعه ماست همينوبس
صيغه نابود کننده بشريته و اشاعه دهنده فحشاي گسترده و توجيه کننده اونه
صيغه سکسي اسلامي شده ي زنا و همخوابگي است
tu in donya har kari koni bi fayedast, mohem ine ke on karo to anjam bedi... GANDI
+ بنده خدا 

سلام

آنها که چنين اشکالاتي مي‌کنند فقط نظرشان به واقعيت خارجي/تکويني نيست که من و شماي نوعي يک جواب تحليلي/تاريخي بدهيم و تمام. آنها نوعاً نظر دارند به دستمايه کردن تحولات تاريخي براي تغيير حکم الله

اگر کسي مثلاً بگويد «بيدارشدن براي نماز صبح خيلي سخت است» و شما جواب بدهيد «الآن به علت اختراع برق و بيداري عموم تا نيمه‌هاي شب، بيداري صبح سخت است وگرنه در زمان ائمه(ع) که مردم اول شب مي‌خوابيدند آنقدر هم سخت نبود» مخاطب‌تان تنها درصورتي اين جواب را مي‌پذيرد که اشکالش منحصراً درباره واقعيت تکويني و تاريخي قضيه باشد اما اگر بخواهد آن اشکال «سختي بيداري صبح» را دستمايه اين مدعا کند که «پس امروزه با لحاظ مقتضيات زمان و مکان بايد نماز صبح را لغو نمود» آن جواب شما براي او کافي نيست.

کسي که ميگويد حال چگونه اهل بيت...؟ را بايد نسبت به اصل قضايا و مفهوم تعبد و بندگي و مفهوم حلال و حرام و چيزهايي از اين دست توجيه نمود نه که بگوييم در زمان اهل بيت فلانطور بوده پس مشکلي نداشته. فردا اگر اين مخاطب با روايت فسطاط (وسائل جلد2 ص237 باب29 از ابواب جنابت) مواجه شد چه خواهيم گفت؟ چطور توجيه خواهيم کرد که امام(ع) با کنيز خود نزديکي کرد و همسر دائمش آنطور بر آشفته شد که...؟ آيا بازهم خواهيم گفت آن موقع اين کارها عرفاً مشکلي نداشته؟

به نظر ميرسد شترسواري دولا دولا نمي‌شود و ما نيز نبايد تلاش‌مان مصروف اينگونه توجيهات باشد که فرمود «و لن ترضي عنک اليهود و لا النصاري حتي تتبع ملتهم» و فرمود «لم تحرم ما احل الله لک تبتغي مرضات ازواجک» و...

مثلاً همين کامنت‌گذاراني که عباراتي مثل «چون همسر اول نميپذيره موجب خرابي کانون خانواده ميشه» در سر دارند را بجاي سرگرم کردن با توجيهاتي آنچناني بهتر است با مفهوم شيطاني حسادت و قبح آن آشنا کنيم و اينکه قرار نيست خداوند احکام خود را با ميل شيطاني ما بالا و پايين کند و...

پاسخ

با سلام. ممنون از ديد کلي که فرموديد. لن ترض عنک اليهود و لم تحرم ما احل الله را قبول دارم. ولذلک اگر شما برويد و کامنتهاي ( قابل توجه مردها! هر چقدر مي خواهيد زن بگيريد) و يا ( زنها را بزنيد!) را ببينيد، همين نکته را خواهيد ديد. بوده اند کساني که با مساله فاضربوهن مشکل داشتند، ولي به جاي فرار به معناي مجازي فاضربوهن (که بعضي به معني ضربت بينهم الجدار معني کرده اند و مي گويند: کنايه از قهر کردن است) به همان معناي ظهور پافشاري کرده و با ادله اي، حتي بعضي از زنها اين مطلب را قبول کردند - امري که خودم هم فکر نمي کردم، بدان اعتراف بکند. اگر چه احتمال قبول کردن در قلب را در او مي دادم- . پس به دنبال نشان دادن ديني منطبق بر نظر غرب نيستم. ولي سائل در اين کامنت، واقعا معناي چند همسري را نفهميده است. به همين دليل برايش سوال پيش آمده است. او تنها مردان چند همسري را شنيده است که مخفيانه با همسر دوم يا سوم يا چهارم ازدواج کرده اند. و هر کدام از اينها زنها با ديگري مشکلات فراواني داشته است و ... . و اصلا نمي تواند درک بکند اين حکم بنفسه مشکلي ندارد، بلکه مشکل از ماست. البته همانطور که فرموديد مبحث حسادت زنانه و ... را هم مطرح مي کردم. باز هم از شما به علت تذکري که فرموديد تشکر مي کنم.
+ ..مريم 
ازدواج موقت يک متاهل سوئ استفاده از ازدواجه
+ ..مريم 
معايب و ضررهاي ازدواج موقت مرد متاهل بسيار زياد و جدي است و باعث خرابي کانون خانواده ميشه چون همسر اول نميپزيره منجر به طلاق ميشود
پاسخ

سلام. عقل حکم مي کند ازدواجي که باعث خرابي کانون خانواده مي شود، پايه نگيرد. ولي آيا هر ازدواج موقت متاهلي به اين امور مي انجامد. فکر کنم جواب منفي باشد. به هر حال در شرايطي بايد اين حکم باشد. شما مي بينيد که اگر اين احکام جاري نشود، کار به دوست دختر و دوست پسر و ... مي انجامد که هيچ قيد و بندي در آن وجود ندارد و باعث مشکلات بيشتري در خانواده ها مي شود.
+ .. 
مگر هر کار حلالي بايد انجام شود؟اقايون واقعا چند همسري و ازدواج موقت همسر را از درون نابود ميکنه ايا زنان اينقدر بي ارزشند؟؟
+ مريم 
خجالت دارد که زن را اينقدر تحقير کنند که بخوان چند همسري باشه اين مسئله به احساس زن لطمه بزرگي ميزنه خجالت اوره چند همسري
+ بنده خدا 

جناب باريکبين!

ازدواجهاي ائمه(ع) مانند راه رفتن ائمه(ع) يا غذاخوردن ائمه(ع) يا نفس کشيدن ائمه(ع) است!

کسي که کار حلالي انجام مي‌دهد براي کار حلالش که نبايد توضيح به کسي بدهد! ما نيز نبايد به ذهن خودمان فشار بياوريم که چرا؟ خب حلال است و انجام داده. کسي با حلال خدا مشکلي دارد؟

+ بنده خدا 

سلام

درخصوص پاسخي که به باريکبين داده‌ايد بر فرض که ادعاي مذکور از حيث تاريخي به اثبات برسد (که بعيد است) نهايتاً خواهيم گفت ظرف تحقق حکم و حالت موضوع، تغيير کرده نه خود موضوع و حکمش.

اگر بنا باشد در پرتو اين نحو تحليلهاي تاريخي و تغيير شرايط، احکام تغيير يابند فردا هم يکي خواهد گفت سفرهاي آن روز با سفرهاي امروز تفاوت فراواني کرده و فناوري‌هاي ترابري موجب تسهيل در سفر شده لذا مسافر آنقدر خسته نمي‌شود که نياز باشد نمازش را شکسته بخواند!

پاسخ شما به چنين ادعايي چيست؟

پاسخ

سلام. قطعا حکمي تغيير پيدا نکرده است. شما بايد پست زمينه ي سوال کننده را هم ببنيد. معمولا سوال کنندگان اين چنين برايشان اين مساله است که: خوب 4 زن يعني دعواي هميشگي بين همه ي اين زنها. يعني هر کدام به نحوي به دنبال حذف ديگري بوده است. يعني محال است اين چهار زن در يک خانه زندگي با صلح و صفا مي کردند. يعني ظلم به يکي از چهار زن. ... . حال چگونه اهلبيت ...؟يعني اگر بخواهيم با دقت سوال ايشان را بررسي کنيم، ايشان به علت عدم شناخت زمان تحقق حکم، اين سوال برايشان پيش آمده است. ميخواهند با جامعه ي امروزي، جامعه زمان اهلبيت عصمت و طهارت را بسنجند. به همين دليل به ايشان توضيح داده شد که: آن زمان و اين زمان فرق مي کند. در آن زمان يک امر طبيعي بوده است. اما نه اينکه الان کسي نمي تواند 4 زن بگيرد. کما اينکه از اين موضوع در پستهاي قبلي و همچنين سوالاتي که در قسمت نظرات شده است، دفاع شده است.

سلام حديث جالبي بود و خيلي از جوابها را در خود داشت. اما بايد در مورد ازدواجهاي ائمه هم جوابي پيدا كرد.
پاسخ

سلام. ازدواجهاي ائمه، پست جداگانه اي ميطلبد. اما شرائط آن زمان تفاوت بسيار با امروز داشت. چرا که نسبت مردان به زنان بسيار کم بود. زنان در اجتماع حضور نداشتند و درصد آسيب ديدن آنها بسيار کم بود. در عوض مردان به علت مسافرتهاي تجاري - که گرفتار راهزن و بي آبي و ... - و جنگها بيشتر در معرض آسيب بودند. به همين دليل تعدد همسر نه تنها يک امر طبيعي بلکه نياز جامعه بوده است. اگرچه ازدواجهاي پيامبر تفاوت بسيار دارد. چرا که ايشان با توجه به عدم حمله ي قبيله ها به کسي که دختري از آنان مي گرفت؛ با قبيله ها وصلت مي کردند. و لذا مي بينيم اکثر ازدواجها بعد از سن 45 سالگي تا حدود 58 سالگي اتفاق مي افتد. و ....


اصل مطلبتون خوبه. ولي حرف و نقل خيلي هست. و تا در محافل کارشناسي، کار دقيق روي اون صورت نگيره، بحثها همين جوري طي مي شه!

پاسخ

سلام. از پيشنهادي که داديد ممنونم. همه نظر داده اند و ادله ي خودشونو گفته اند.
+ داريوش 
سلام عزيز
جالب بود
فقط ادرس حديث را زير پست خودت مي گذاشتي بهتر بود.


يا مي نوشتي در کافي هست.

ولي ايولللللللللللللل
+ بنده خدا 

سلام

اکنون پاسخ شما را ديدم و اگر توفيقي باشد و عمري، تا ساعتي ديگر ذيل پست بعدي‌تان عرايضي خواهم داشت

ياعلي

+ بنده خدا 

سلام

احترام به چه کسي؟ سانسورچيان محترم! که جا پاي يهود تحريف‌گر ميگذارند و به نبذ کتاب الله مشغولند؟ يا شما که فعلاً هم‌مباحثه بنده هستيد؟

دومي را که فکر نکنم نقض کرده باشم اما اولي را از اساس قبول ندارم و اگر اصرار داريد به اينکه به اين موجودات بي‌شرف، احترام بگذارم بحث را رها کرده و از خدمت‌تان مرخص خواهم شد

و اما درباره روايت:

در روايت ابن يقطين، ما با يک پرسش از سوي او و يک پرسش از سوي امام مواجهيم. روشن است که پرسش ابن يقطين استفهام سؤالي است اما پرسش امام چه؟ استفهام سؤالي است يا استفهام انکاري؟ تمام کساني که از اين قسمت روايت خواسته‌اند نتيجه بگيرند متعه متأهل درست نيست و... اين انکاري بودن را مفروض گرفته‌اند و همينطور چيده‌اند روي هم... درحاليکه هيچ قرينه‌اي (نه در خود روايت و نه در بيرون آن) بر انکاري بودن در دست نيست و احتمال سؤالي بودن و انکاري بودن آن توأمان وجود دارد. با اين لحاظ، استدلال آن افراد از اساس سست است و قابل اتکا نيست. شايد حضرت واقعاً خواسته‌اند بدانند چه شده که اين شخص به فکر متعه افتاده با اينکه بي‌نياز است و کم‌مشغله هم نيست و خيلي شايدهاي ديگر. آيا يک پاسخگو وقتي با يک پرسش مواجه ميشود بلافاصله جواب ميدهد؟ آيا نميشود پيرامون مورد پرسش يکي دو سؤالي هم بکند و چندوچون قضيه دستش بيايد سپس جواب دهد؟ از آن يکي دو سؤال آيا بايد برداشت نهي و نفي کرد؟! و... بهرحال احتمالات مختلف است و إذا جاء الإحتمال بطل الإستدلال

حال بياييم و فرض کنيم که استفهام انکاري بوده و واقعاً حضرت در مقام نهي او بوده‌اند (فرض محض) آيا از انکار با لحن «ما أنت و ذاک» واقعاً نامشروع بودن و حرام بودن فهميده ميشود؟! کسي که در روايات، ممارست کافي داشته باشد و روايات تحريميه را مکرر ديده باشد ميداند اين لحن، مسلماً لحن تحريم نيست و مناسب کراهت يا نهي ارشادي است. لذا آنان که با طرح اين روايت خواسته‌اند متعه متأهل را کلاً نفي کنند از جايي که فکرش را نکرده‌اند آن را اثبات کرده‌اند چون نهايت اينکه مکروه است و کل مکروه جائز!

و اما درباره مطلب‌تان که ميفرماييد فکر نکنم فلان، با کمي تأمل در ادامه روايت روشن ميشود که اتفاقاً فلان! شاهد عرضم آنجاست که وقتي ابن يقطين، مطلب را رها نميکند و ادامه ميدهد حضرت نمي‌آيد مثلاً بگويد: «گفتم که! تو نياز نداري! ديگه ادامه نده!» (که اگر چنين بود ميفهميديم متعه منوط به نياز است) بلکه ميبينيم حضرت ابتدا مشروعيت آن را و سپس پرسشي ديگر درباره آن را به خوبي جواب مي‌دهند و همين شاهدي است بر اينکه جمله اول فرمايش‌شان يا اصلاً استفهام انکاري نبوده و يا اگر هم بوده، انکار بر کليت امر متعه متأهل نبوده بلکه براي خاص اين مخاطب گفته شده به جهت خاصي. اگر واقعاً حضرت کراهتي دارند از اجراي اين عمل توسط امثال ابن يقطين (مردان متأهل) پس چرا درباره وجه تلذذ قضيه، گرا ميدهند که «لذت آن به زياد بودن آن است»؟! مخاطب را که امام نبايد تحريک کند به عمل خلاف شرع!

و اما درباره مطلبي که خطاب به يکي از کامنتگذاران نوشتيد (در باب تقيه و تعليل مذکور در روايت و...) عنايت داريد که تقيه، موارد متعددي دارد. يک موردش جايي است که امام از يک يا چندتن از حاضرين تقيه ميکند و خوفاً ميفرمايد حکم خدا، فلانطور است. يک موردش هم در جايي است که راوي و حاضرين امينند و امام مشکلي با آنان ندارد که بخواهد تقيه کند لکن از باب دلسوزي و خيرخواهي امام براي مأمومين، لازم ميداند آنان را از انجام کاري به علت خوف و خطرش منع کند و مي‌کند. اين منع، بسته به شدت خطر يا نوع حکم يا... لحن متفاوتي ممکن است داشته باشد و گاه تصريحي و قاطع و گاه تلويحي و کنايي است. بر فرض که انکاري بودن استفهام امام اثبات شد يکي از وجوهي که ميتوان براي آن حالت نهي، تصور کرد همين است که امام ميخواهد به نحو کنايي به خطري که ابن يقطين را تهديد ميکند اشاره نمايد و او را از انجام کاري پرخطر که فعلاً ضرورتي ندارد (قد اغناک الله عنها) منع نمايد. تعليلي که شده در همين راستا ارزيابي ميشود و منافي تقيه‌اي بودن آن نيست. بهرحال وضعيت خطير ابن يقطين و تقيه‌اي بودن برخي روايات مربوط به او از مسلمات رجال و فقه شيعه است و روش تحذير و انذار افراد هم ممکن است گاه همين کنايات باشد که آخه چه ضرورتي داره فلان کار رو بکني؟

يک نکته جالب هم در تأييد عرايض سابق اينکه تقريباً همه مخالفان متعه متأهل وقتي به اين روايت مي‌رسند قسمت دومش را نميخوانند! واقعاً علتش چيست به نظرتان؟ جز اينکه به مجرد خواندن آن، معلوم ميشود برداشت اوليه، درست نبوده؟ به عبارتي همگان (چه موافقان متعه متأهل و چه مخالفان آن) در برداشت از کل روايت و فهم معناي آن اتفاق نظر دارند اما مخالفان چون ميدانند به صلاحشان نيست «لا اله» را گفته و «الا الله»ش را ميخورند!

عرايض ديگري هم داشتم (درباره مفهوم بي‌نيازي و مقدار و سطح آن و...) که به علت اطاله فاکتور ميگيرم. درباره روايت دوم تان هم عرايضي داشتم اما در يک سايت تخصصي، مطلب مناسبي در اين رابطه ديدم که کار مرا راحت کرده و إن‌شاءالله مراجعه ميفرماييد
www.313amir.ir/1070

پي‌نوشت: هيچ يک از مطالب فوق، وحي منزل نيست! خوشحال ميشوم نقد شود اما علمي!

پاسخ

سلام. ممنون که وقت گذاشتيد و جواب فرموديد.بنده هم در صدد نقد مطالب شما نيستم. بلکه خوشحال ميشم اگر روايت آن طوري نيست که من ميفهمم، طريقه صحيح آن را بفهمم. از شما هم ممنون مي شوم که اشتباهاتم را متذکر بشويد.البته همان طور که در متن پست هم اشاره شده است، بنده به دنبال اين هستم که بگويم: ازدواج موقت بدون محدوديت نيست، بلکه محدوديتهايي براي آن در نزد شارع مقدس وجود دارد. حالا مقدار محدوديت چقدر است الله عالم.اما در مورد اينکه فرموديد: "درحاليکه هيچ قرينه‌اي (نه در خود روايت و نه در بيرون آن) بر انکاري بودن در دست نيست و احتمال سؤالي بودن و انکاري بودن آن توأمان وجود دارد. با اين لحاظ، استدلال آن افراد از اساس سست است و قابل اتکا نيست. شايد حضرت واقعاً خواسته‌اند بدانند چه شده که اين شخص به فکر متعه افتاده با اينکه بي‌نياز است" بايد خدمتتون عرض کنم، کلام امام عليه السلام اين است: ما أنت وذاک قد أغناک الله عنها. يکي از راههاي شناخت کلام اهلبيت عصمت وطهارت عليهم السلام اين است که با مراجعه به بقيه ي احاديث، معني اين حديث هم فهميده مي شود. با مراجعه به کتاب بحار الانوار، تقريبا تمامي احاديثي که ما انت و ذاک قد اغناک الله عنها در آن وجود داشت به صورت استفهام توبيخي آمده بود و امام عليه السلام به دنبال توبيخ کردن مخاطب به علت کلام يا فعل اشتباه او بوده است.ادله ي ديگري هم بر مردود بودن احتمالي که ذکر فرموديد وجود دارد که مجال بحث در مورد آن نيست.شايان ذکر است که اذا جاء الاحتمال، منظور احتمال عقلائي باشد نه هر احتمالي. در غير اين صورت هيچ گاه نمي توان به ظهور روايات استدلال کرد، بلکه تنها مي توان به نص استدلال کرد، والتالي فاسد فالمقدمه مثله.در مورد " مسلماً لحن تحريم نيست و مناسب کراهت يا نهي ارشادي است." هم بايد عرض کنم: اگر شما همين مقدار از دلالت روايت را هم قبول کنيد، کافيست. چرا که نه تنها قائل به عدم استحباب شده ايد بلکه قائل به کراهت اين عمل نزد شارع داريد.در مورد "شاهد عرضم آنجاست که وقتي ابن يقطين، مطلب را رها نميکند و ادامه ميدهد حضرت نمي‌آيد مثلاً بگويد: «گفتم که! تو نياز نداري! ديگه ادامه نده!»" بايد خدمتتون عرض بشود که: حضرت فرمودند: تو را به اين کار چکار؟! ولي حالا که مي گويي: إنما أردت أن أعلمها فقط مي خواهم بدانم، مطلب اين گونه است. ظاهر روايت اين است. راوي کم کسي نيست. علي بن يقطين است. و بايد دايره ي دانش او نسبت به احکام اهل بيت زياد باشد. به همين دليل وقتي مي گويد: تنها به دنبال دانستن هستم نه به دنبال اينکه ازدواج متعه بکنم، حضرت مي فرمايند: هي في کتاب علي.در مورد تقيه بودن هم بايد خدمتتون عرض کنم، دليلي بر تقيه بودن نيست. بنده هم به علت اينکه دليلي بر اين مطلب نياوردند، تنها با استبعاد تقيه بودن، به مطلب ايشان اشکال وارد کردم. و الا هيچ کدام نمي توانيم دليلي بر مطلب خود بياوريم.همچنين اينکه فرموديد: "نکته جالب هم در تأييد عرايض سابق اينکه تقريباً همه مخالفان متعه متأهل وقتي به اين روايت مي‌رسند قسمت دومش را نميخوانند!" بايد خدمتتون عرض کنم: (لطفا اين قسمت را تا آخر مطلب بخوانيد و بعد نظر بدهيد)بنده به دنبال اين مطلب بودم که اهل بيت عصمت و طهارت همانگونه که در موارد ازدواج موقت را يک سنت و يک مستحب موکد مي دانند، در مواردي از آن به عنوان حداقل به عنوان يک امر مکروه نام برده اند. کما اينکه وقتي کلمات حضرت عليه السلام را پهلوي هم مي چينيم به همين مطلب مي رسيم: 1- هي في کتاب علي. 2-هل يطيبه الا ذاک –ان نزيدها- 3- ما أنت وذاک قد أغناک الله عنها. و عقل حکم مي کند: تنها محل استشهاد خود از روايات را بياوريد. و الا اگر شما بخواهيد به فقره اي از حديث جامعه کبيره استناد بکنيد؛ بايد همه ي آن را بياوريد؟! لازم به ذکر است که بنده حديثي سنگين تر از اين حديث را در رابطه با استحباب متعه آوردم.ضمنا به لينکي که داديد مراجعه کردم، و استفاده بردم. بنده هم ضعيف بودن سند روايت را قبول دارم. باز هم از وقتي که گذاشتيد ممنون هستم. اميد وارم خستتون نکرده باشم و حوصله ادامه مباحثه را داشته باشيد.
با عرض سلام،در جلد 3 تفسير نمونه آيت الله مکارم شيرازي – سوره نساء ، ذيل آيه 24 صفحه 382، در اين رابطه اينچنين آمده:
(ازدواج مـوقـت) سـبـب مـى شـود كـه بـعـضـى از افـراد هوسباز از اين قانون سوء اسـتـفـاده كـرده و هـر نـوع فـحشاء را در پشت اين پرده انجام دهند تا آنجا كه افراد محترم هرگز تن به ازدواج موقت نمى دهند، و زنان با شخصيت از آن ابا دارند.
پـاسخ : سوء استفاده از كدام قانون در دنيا نشده است ؟ آيا بايد جلو يك قانون فطرى و ضـرورت اجـتماعى را به خاطر سوء استفاده گرفت ؟ يا بايد جلو سوء استفاده كنندگان را بگيريم ؟
اگـر فـرضـا عـده اى از زيـارت خـانـه خـدا سـوء اسـتـفاده كردند و در اين سفر اقدام به فـروش مـواد مـخـدر كـردنـد آيـا بـايـد جـلو مـردم را از شـركـت در اين كنگره عظيم اسلامى بگيريم يا جلو سوء استفاده كنندگان را؟!
و اگـر مـلاحـظـه مـى كـنـيـم كـه امـروز افراد محترم از اين قانون اسلامى كراهت دارند، عيب قانون نيست ، بلكه عيب عمل كنندگان به قانون ، و يا صحيحتر، سوء استفاده كنندگان از آن اسـت ، اگـر در جـامـعـه امـروز هم ازدواج موقت به صورت سالم در آيد و حكومت اسلامى تـحـت ضـوابـط و مـقـررات خـاص ، اين موضوع را به طور صحيح پياده كند هم جلو سوء استفاده ها گرفته خواهد شد و هم افراد محترم (به هنگام ضرورتهاى اجتماعى ) از آن كراهت نخواهند داشت .
پاسخ

سلام. ممنون از بذل توجهتان. حرفمان يکي است. انصافان قانوني است که نظير ندارد . امير المومنين عليه السلام فرمودند: لو لا نهي عمر عن المتعه ما زني الا شقي. اما بايد جلوي سوء استفاده کنندگان گرفته بشود.
   1   2      >